کرمان رصد - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در روزهای اخیر، سخنان مهدی یونسی رستمی استاندار مازندران مبنی بر اینکه «تا وقتی مردم گرسنهاند، به عفاف و حجاب اعتقادی ندارم»، موجی از واکنشها را در جامعه بهویژه میان دلسوزان ارزشهای اسلامی برانگیخته است. این اظهارنظر که به ظاهر با نیت برجستهسازی مشکلات اقتصادی مطرح شده، اما در واقع حامل پیام ویرانگری است: قرار دادن معیشت مردم در برابر ارزشهای الهی و القای این نکته که تا رفع فقر، احکام اسلامی- از جمله حجاب -بیاهمیت است.مجتبی زارعی، نماینده مردم تهران در مجلس، با واکنشی تند به این سخنان، استاندار را «بیلیاقت» و «گستاخ» خطاب کرد و نوشت که اگر «دربان استانداری» بود، اجازه ورود به چنین مدیری نمیداد.این واکنش تند، بازتابی از نگرانی عمیق بدنه نیروهای انقلابی نسبت به ترویج تفکراتی است که ریشه در اندیشههای سکولار دارد؛ اندیشههایی که در تضاد آشکار با هویت جمهوری اسلامی و مبانی فقهی و فرهنگی جامعه ایرانی-اسلامی قرار دارند.
بازار ![]()
مغالطه خطرناک: اقتصاد در برابر دین!
قرار دادن فقر و معیشت مردم در تقابل با حجاب، یک مغالطه آشکار است. هیچگاه در طول تاریخ اسلام، اجرای احکام الهی منوط به رفاه اقتصادی نبوده است. برعکس، تجربه نشان داده که جامعهای که بنیانهای معنوی و اخلاقی خود را از دست دهد، حتی اگر به رفاه مادی دست یابد، دچار فروپاشی اخلاقی و اجتماعی خواهد شد. این نگاه انحرافی در واقع تلاشی است برای فرافکنی ناکارآمدیهای مدیریتی. به جای پاسخگویی درباره بیعملی در حوزه اقتصاد، برخی مسئولان تلاش میکنند ارزشهای دینی را به حاشیه برانند تا ذهن مردم از ضعف مدیریت معیشتی منحرف شود.
تضعیف ارزشهای دینی و زمینهسازی برای سکولاریسم
حجاب و عفاف نه یک قانون صرفاً اجتماعی، بلکه یک فریضه الهی و جزئی از هویت جامعه اسلامی است. وقتی مسئولی در سطح استاندار، آن را به یک امر درجه دوم و وابسته به شرایط اقتصادی تقلیل میدهد، در عمل در حال سکولار کردن گفتمان سیاسی کشور است.
این نوع اظهارات، همان چیزی است که سکولارها سالها به دنبال آن بودند: محدود کردن دین به عرصه فردی و حذف آن از سیاستگذاریهای اجتماعی. تداوم چنین رویکردی، هشداری است درباره نفوذ نگاههای غربزده به بدنه مدیریتی کشور.
وقتی یک مقام رسمی کشور، بیتوجهی به حجاب را در سخنان خود به صورت تلویحی توجیه میکند، در واقع زمینه عادیسازی بیحجابی را فراهم میآورد. جامعه، به ویژه نسل جوان، حساسیت زیادی به رفتار و گفتار مسئولان دارد.
اگر مردم ببینند که مدیران کشور بهجای دفاع از ارزشهای اسلامی، آنها را به حاشیه میرانند، بهتدریج باور به اهمیت حجاب و عفاف در میان لایههایی از جامعه کمرنگ خواهد شد. نتیجه چنین روندی، چیزی جز گسترش بیتفاوتی فرهنگی و تضعیف هویت اسلامی نخواهد بود.
دوگانگی در التزام به نظام اسلامی
سؤال جدی اینجاست که اگر مسئولی در نظام اسلامی اعتقادی به اجرای احکام الهی نداشته باشد، چگونه میتوان انتظار داشت که در دیگر حوزهها مانند مبارزه با فساد، عدالتخواهی یا دفاع از محرومان پایبند باشد؟
این دوگانگی رفتاری، مانند موریانهای است که از درون، پایههای ساختار دولت را متلاشی میکند.
بیتوجهی به حجاب صرفاً یک انحراف فردی نیست؛ نشانهای است از یک رویکرد کلان که در صورت تداوم، میتواند فرهنگ عمومی کشور را از مسیر اسلام ناب محمدی دور سازد.
راهکارهای مقابله با این انحراف فکری
همانطور که رئیسجمهور تأکید کرده، مسئله حجاب باید بیش از هر چیز با ابزارهای فرهنگی دنبال شود. اما فرهنگسازی به معنای انفعال یا سکوت در برابر اظهارات انحرافی نیست؛ بلکه نیازمند تولید محتوا، روشنگری و الگوسازی از سوی رسانهها، دانشگاهها و نهادهای دینی است.
بیتردید برخوردهای صرفاً قهری و پلیسی بدون کار فرهنگی عمیق، نتیجهبخش نخواهد بود و چهبسا به مقاومت اجتماعی بینجامد. اما این هم به معنای بیعملی و رها کردن فضا نیست؛ بلکه باید با زبانی مهربان، منطقی و اقناعی، اهمیت حجاب به عنوان عامل عزت و کرامت زن معرفی شود و در عین حال با ولنگاری و ساختارشکنی برخورد شود.
مسئولان اجرایی نباید از پاسخگویی درباره اقدامات عملی خود در حوزه فرهنگ طفره بروند. اگر وضعیت فرهنگی و حجاب در جامعه دچار مشکل است، باید از مدیران پرسید که در حوزه آموزش، رسانه، خانواده و سیاستگذاری اجتماعی چه اقدام مؤثری انجام دادهاند. صرف شعار دادن یا انداختن توپ در زمین دیگران، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد.
مدیران نظام باید در عمل پاسدار ارزشها باشند
چگونه میتوان از مردم انتظار داشت که به عفاف و حجاب پایبند باشند، در حالی که برخی مسئولان در گفتار خود این ارزشها را کماهمیت جلوه میدهند؟ مسئول متعهد، کسی است که در سخن و رفتار خود نشان دهد اولویتهای دینی و ملی برای او اصل است، نه ابزاری برای توجیه ضعفهای مدیریتی.
یکی از نکات کلیدی این است که اقتصاد و فرهنگ نه رقیب یکدیگر، بلکه مکمل هماند. جامعهای که فقط بر رفاه مادی تکیه کند و از اخلاق و ارزشهای دینی غافل شود، دیر یا زود دچار فروپاشی اجتماعی خواهد شد.
از سوی دیگر، جامعهای که تنها بر معنویت تأکید کند اما معیشت مردم را نادیده بگیرد، نمیتواند پایداری اجتماعی ایجاد کند. راه صحیح، مدیریت متوازن است: تقویت اقتصاد و عدالت اجتماعی در کنار صیانت از فرهنگ و ارزشهای الهی.
اظهارات اخیر برخی مسئولان درباره حجاب، زنگ خطری جدی است که نشان میدهد اندیشههای سکولار و غربزده در حال رسوخ به بدنه مدیریتی کشورند. این اندیشهها با طرح تقابل کاذب میان معیشت و ارزشهای دینی، عملاً تلاش میکنند هویت اسلامی جامعه را به حاشیه برانند.
نظام اسلامی نیازمند مدیرانی است که هم دینشناس باشند و هم مدبر؛ نه کسانی که با گفتارهای نسنجیده، اعتماد عمومی را متزلزل کنند. امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد که نخبگان، رسانهها و نهادهای دینی نسبت به این خطر هوشیار باشند و با روشنگری، مانع از نفوذ و گسترش چنین تفکرات انحرافی شوند.