کرمان رصد - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مجید تفرشی-تاریخ نگار| موضوع احمدینژاد و تجربه او، بحث یکطرفهای نیست. البته پدیدهای است که روند و جریان یک اندیشه است که پیشینه و دوره اوج داشته و هنوز هم ادامه دارد. من در همان آغاز دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد، در کنفرانسی که دانشجویان یهودی مدرسه علوم اقتصادی لندن دعوت داشتم و نفر دوم سفارت اسرائیل در این کنفرانس، سخنرانی میکرد، جملهای را به زبان آورد که هرگز از یاد نمیبرم. گفت که در زمان هشت سال دولت محمد خاتمی، ما بسیار در اسرائیل زجر کشیدیم، برای اینکه چند نهاد و دپارتمان درست کردیم؛ برای اینکه بگردیم بین خطوط اظهارات خاتمی و اطرافیانش مطالبی را برای مچگیری از ایران پیدا کنیم. اما حالا با تشکر از آقای احمدینژاد، از زمانی که ایشان آمده ما این دپارتمان را تعطیل کردیم. برای اینکه نیازی نداریم ذرهبین بیاندازیم. بارها در زمان دولت آقای احمدینژاد، شاهد این بودم که مسلمانان افراطی در اروپا، او را با آقای بنلادن مقایسه میکردند و میگفتند که آنها تنها امیدهای آینده جهان اسلام هستند.
ما در دوران آقای احمدینژاد، شاهد زندگی ملتی در بودیم که توجهی به فردا و نگاه راهبردی به آینده نداشت. این در واقع بنمایه و ریشه مباحث پوپولیسم، عوامفریبی و عوامزدگی و عوامگرایی است. آقای احمدینژاد، به درستی فهمیده بود که شماری از مسئولان جمهوری اسلامی، به دلایل مختلف، تغییر کردهاند و بنابراین ایشان میتواند با تیم و سازمانش، روی دوش نظر افرادی قرار بگیرند که اعتقاد دارند جمهوری دچار استحاله شده و میتوانند انقلاب را به جای خودش برگردانند.
بنابراین، دو دسته همراه آقای احمدینژاد شدند؛ یکی طبقات فرودست و یا ایدئولوژیک که اعتقاد دارند انقلاب نیاز به اصلاح دارد و یک مصلح جدید با خون تازه لازم است و یا افرادی که اعتقاد داشتند که انقلاب باید دچار فروپاشی شود و چه بهتر که از درون این اتفاق بیفتد و چه فردی بهتر از احمدینژاد میتواند باشد. در ابتدا، دسته اول اکثریت داشتند و هر چه جلوتر رفت، دسته دوم اکثریت پیدا کرد. در انتخابات 84، آقای احمدینژاد بخت بسیار کمتری داشت و با نابخردی که اصلاحطلبان کردند، راه برای آقای احمدینژاد باز شد.
نکته بعدی درباره دولت آقای احمدینژاد، این است که سیاست و تبلیغات سیاسیاش، ساختارشکنی و یا تغییر ساختاری بود که با ادعای خودش فاسد و ناکارآمد بود اما عملاً شروع به منقرض کردن نهادهایی کرد که به طور تاریخی مسئول شفافسازی بودند؛ درصورتیکه عملاً همین تعطیل کردن و تضعیف کردن آنها، فرصت برابر را کاهش داد.
در دوره هشتساله آقای احمدینژاد به خصوص حوادث 88، چیزی که به شدت قربانی شود، نقصان یا خدشه وارد شدن به حس تعلق و وفاداری بود که میتواند قوام یک کشور باشد. نکته دیگر، بحث دیپلماسی عمومی بود که در ابتدا خوب عمل شد ولی عملاً نشان داد که یا جرأت و یا خردمندی استفاده از دیپلماسی عمومی را ندارد و در عمل به جای آن از راهکار نادرست استفاده کرد و دپیلماسی عمومی را دولتی کرد درحالیکه اینطور نمیتواند باشد.
بازار ![]()