کرمان رصد

آخرين مطالب

یدالله سحابی و پروژه‌ای که عمر خود را پای آن گذاشت / او نه مانند بازرگان سیاستمدار بود نه مانند شریعتی اندیشه ورز دینی فرهنگي

یدالله سحابی و پروژه‌ای که عمر خود را پای آن گذاشت / او نه مانند بازرگان سیاستمدار بود نه مانند شریعتی اندیشه ورز دینی
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه هم میهن در یادداشتی نوشت: سیاستمدار بود، استاد دانشگاه بود، زمین‌شناس بود، مبارز بود، مقاوم بود، زندانی سیاسی بود، معاون نخست‌وزیر بود، نماینده مجلس بود، مؤسس و عضو ارشد حزب بود؛ اما آنچه از او به خاطر می‌ماند، شخصیتی نبود که چنین پیچیدگی‌های سیاسی و فکری را بازتاب دهد. در قیاس با مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی، چندان سیاستمدار نبود. در قیاس با سیدمحمود طالقانی، چندان عالم دین نبود. در قیاس با عزت‌الله سحابی، چندان مبارز نبود. در قیاس با علی شریعتی و مرتضی مطهری، چندان اندیشه‌ورز دینی نبود. اما در قیاس با همه اینان، دو ویژگی‌اش برجسته‌تر می‌نمود؛ یکی معلمی‌اش و دغدغه‌های علمی‌اش و دیگر، دینداری و تعبدش. گویی، در راه مشترک و طی‌شده‌ای که با این نام‌آوران داشت و پیمود، زلال‌تر و ساده‌تر بود. انگار بر مبنای رفاقت و دیانت، پای در مسیر سیاست گذاشته بود. گویی، این ویژگی نسل آنان بود. جوانان دین‌دار برآمده پس از شهریور 1320 که ازیک‌سو، دغدغه خدا و جهان دیگر داشتند. ازدیگرسو، هراس از سایه سرخ مادی‌گری و کمونیسم که با میدان‌داری حزب توده و تقویت تفکرات اشتراکی درحال رشد بود و از سوی سوم، مخالفت و مرزبندی با روحانیت سنتی به‌ویژه خطبا و سخنرانانی که نسبتی با علم نداشتند و ره به خرافه و جهل می‌بردند. نه‌فقط یدالله سحابی که محمدتقی شریعتی و طاهر احمدزاده را نیز می‌توان نمادهایی از این نسل شناخت و از این جنس یافت. چهره‌هایی که اهل فکر و سیاست و علم و دین بودند؛ اما به نسبت فرزندان و دوستان خود، در هریک از این حوزه‌ها دست پایین‌تر را داشتند. گویی، خمیره‌شان را با نوعی خضوع باطنی و انعطاف عملی سرشته بودند و به همین جهت، پدرانی راهگشا اما آرام و ملایم بودند که پسران‌شان راه آنان را تا به انتها و با نوعی تندی و خشم ادامه می‌دادند و از همین رو نیز، از پدران خویش نامدارتر و آشناتر و در صحنه سیاست و مبارزه، مؤثرتر شدند. چنان‌که نه یدالله سحابی مبارز و رهبری سیاسی در قبل و بعد از انقلاب در قدوقامت عزت‌الله سحابی بود؛ نه محمدتقی شریعتی روشنفکری دینی به موج‌افکنی و تاثیرگذاری و صراحت و خطابت علی شریعتی بود و نه طاهر احمدزاده در چپ‌گرایی و رادیکالیسم و سازماندهی مبارزات چریکی به گرد پای پسرانش (مخصوصاً مسعود که از بنیانگذاران و نظریه‌پردازان سازمان چریک‌های فدایی خلق بود) می‌رسید. تفاوت و تمایز این پدران و پسران اما جنبه شخصی نداشت. اتفاقاً، از منظر شخصیتی پسران هر سه پدر، جانشینانی خلف برای آنان بودند. اصولاً، آقایان دوران مبارزه، آقازادگانی شایسته، بااخلاق، دین‌دار، قناعت‌پیشه و فداکار تحویل جامعه می‌دادند. آقازادگانی که جان و عمر وقف آرمان و مبارزه کردند و در این مسیر، گوی سبقت از پدران ربودند. آنچه موجب این تمایز می‌شد، تجربه‌ای تاریخی بود که شکل مواجهه نسل مبارز دهه 1350 (پسران) با واقعیت سیاسی-اجتماعی را از نسل دیندار دهه 1320 (پدران) متفاوت می‌کرد. نسل جدید برخلاف نسل پیش، تصور می‌کرد آنچه ره رهایی را می‌گشاید؛ نه صرفاً کنش فرهنگی و اجتماعی که کنش سیاسی-چریکی است و در این مسیر، دیگر مارکسیسم و حتی مادی‌گری را الزاماً دشمن و رقیب خویش نمی‌دیدند؛ بلکه آن را رفیقی می‌پنداشتند که علم و تجربه مبارزه را از چین و الجزایر و فلسطین و کوبا و آلمان شرقی به آنان ارزانی می‌داشت. چنین بود که فرزندان آن سه پدر، یا همچون علی شریعتی و عزت‌الله سحابی می‌کوشیدند اسلام را با مارکسیسم (که همان علم مبارزه بود)، آشتی دهند و ازاین‌رو، با مجاهدین خلق در یک سو می‌ایستادند. یا آنکه همچون پسران طاهر احمدزاده (مسعود و مجید و مجتبی) مبنا و اصالت را به مارکسیسم می‌دادند و دین را برای پدر خویش می‌گذاشتند. در واقع، پسران نوعی ساده‌دلی و ساده‌اندیشی مبارزاتی را در پدران خود می‌دیدند و در پی الگوهایی جدی‌تر، پیچیده‌تر و سازمان‌یافته‌تر در عمل سیاسی بودند. چنین بود که آنان از مسیر تجربه مبارزاتی و تشدید دیکتاتوری پس از 1332 و به‌ویژه 1342 به این نتیجه رسیدند که اصل، مبارزه با استبداد است و نه‌فقط نمی‌توان و نباید این مبارزه را هم‌سنگ مواجهه با مارکسیسم و مادی‌گری قرار داد؛ بلکه باید با چپ‌های غیرمذهبی در یک سنگر ایستاد و دانش و تجربه و آموزش مبارزه تشکیلاتی را از آنان فراگرفت. در مقابل، نگاه انتقادی به روحانیت و مفسران دین نیز (که یکی از سه وجه مبنایی پدران در دهه 1320 بود و به‌نوعی، گام در مسیر روشنفکران خرافه‌زدایی چون محمدحسن شریعت‌سنگلجی گذارده بودند)، با درگذشت شریعتی و شکست مبارزه چریکی و ائتلاف با روحانیت انقلابی در سال‌های 1360-1357 به حاشیه رفت و پروژه‌ای که پدران در پی احیای دین و پسران در مسیر برکشیدن اسلام سیاسی شکل دادند؛ نتایجی ناخواسته و وارونه در پی آورد که شاید نمازجمعه دیروز تهران را بتوان نمونه‌ای از خروجی نهایی آن دانست. در اینجا، گویی پدران و پسران در ساده‌دلی و ساده‌اندیشی همراه و همگام بودند. هر دو نسل می‌پنداشتند روحانیت، همین علمای انقلابی و مبارز و روشنفکری هستند که اغلب جز لباس، تمایزی با آنان ندارند. پس هم‌سنگر شدند. روحانیون مبارز، در کنار روشنفکران مجاهد ایستادند. اما نه مبارزین تنها روحانیون بودند و نه روشنفکران چنان که ادعا می‌کردند، سیاست و پیچیدگی‌های آن را درک می‌کردند. چنین بود که از پس تحولات پساانقلاب بخش‌های مهمی از روحانیت روشنفکر و سپس روحانیون مبارز به حاشیه رفتند و عده‌ای از طیف‌های سنتی و در ادامه اقتدارگرا در متن قرار گرفتند. آنچه خروجی آن را این روزها در گفتار خطیب اسلام اقتدارگرا در برنامه رمضان و حمایت از فقیه پایداری در امامت جمعه تهران می‌توان یافت و بازشناخت. آری، سحابی‌ها، شریعتی‌ها و احمدزاده‌ها ساده‌دلانی بودند که مناسبات قدرت و ساختار روحانیت را نمی‌شناختند و ازاین‌رو، خواسته یا ناخواسته قدرت و روحانیت را به هم رساندند و در این میان، دیانت را آسیب‌پذیر ساختند. یدالله سحابی، نماد بارزی از این ساده‌دلی بود. او تصور می‌کرد دیگران نیز چون او، همه اهل صداقت و سلامت هستند و بیابان سیاست را می‌توان به گلستان اخلاق آراست. همچنان که تصور می‌کرد نظریات علمی چون «تکامل» را می‌توان با استدلال‌ها و استنادات منطقی به حاشیه راند. چنین بود که ساده‌دلانی چون سحابی، صادقانه و مومنانه و متدینانه عمر بر راهی طی کردند که خروجی آن، نه صداقت بود، نه ایمان و نه دین. و از این منظر، مومنان واقعی به اسلام با باورمندان واقعی به مارکسیسم و لیبرالیسم تفاوتی ندارند. مگر آنکه فراتر از عقیده خویش، منطق قدرت و اقتضائات سخت آن را دریابند و بیش از خدا یا عدالت یا آزادی، چهره لویاتان را بشناسند. 27218 برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1894402

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه هم میهن در یادداشتی نوشت:
سیاستمدار بود، استاد دانشگاه بود، زمین‌شناس بود، مبارز بود، مقاوم بود، زندانی سیاسی بود، معاون نخست‌وزیر بود، نماینده مجلس بود، مؤسس و عضو ارشد حزب بود؛ اما آنچه از او به خاطر می‌ماند، شخصیتی نبود که چنین پیچیدگی‌های سیاسی و فکری را بازتاب دهد.
در قیاس با مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی، چندان سیاستمدار نبود. در قیاس با سیدمحمود طالقانی، چندان عالم دین نبود. در قیاس با عزت‌الله سحابی، چندان مبارز نبود. در قیاس با علی شریعتی و مرتضی مطهری، چندان اندیشه‌ورز دینی نبود. اما در قیاس با همه اینان، دو ویژگی‌اش برجسته‌تر می‌نمود؛ یکی معلمی‌اش و دغدغه‌های علمی‌اش و دیگر، دینداری و تعبدش.
گویی، در راه مشترک و طی‌شده‌ای که با این نام‌آوران داشت و پیمود، زلال‌تر و ساده‌تر بود. انگار بر مبنای رفاقت و دیانت، پای در مسیر سیاست گذاشته بود. گویی، این ویژگی نسل آنان بود. جوانان دین‌دار برآمده پس از شهریور 1320 که ازیک‌سو، دغدغه خدا و جهان دیگر داشتند. ازدیگرسو، هراس از سایه سرخ مادی‌گری و کمونیسم که با میدان‌داری حزب توده و تقویت تفکرات اشتراکی درحال رشد بود و از سوی سوم، مخالفت و مرزبندی با روحانیت سنتی به‌ویژه خطبا و سخنرانانی که نسبتی با علم نداشتند و ره به خرافه و جهل می‌بردند.
نه‌فقط یدالله سحابی که محمدتقی شریعتی و طاهر احمدزاده را نیز می‌توان نمادهایی از این نسل شناخت و از این جنس یافت. چهره‌هایی که اهل فکر و سیاست و علم و دین بودند؛ اما به نسبت فرزندان و دوستان خود، در هریک از این حوزه‌ها دست پایین‌تر را داشتند. گویی، خمیره‌شان را با نوعی خضوع باطنی و انعطاف عملی سرشته بودند و به همین جهت، پدرانی راهگشا اما آرام و ملایم بودند که پسران‌شان راه آنان را تا به انتها و با نوعی تندی و خشم ادامه می‌دادند و از همین رو نیز، از پدران خویش نامدارتر و آشناتر و در صحنه سیاست و مبارزه، مؤثرتر شدند. چنان‌که نه یدالله سحابی مبارز و رهبری سیاسی در قبل و بعد از انقلاب در قدوقامت عزت‌الله سحابی بود؛ نه محمدتقی شریعتی روشنفکری دینی به موج‌افکنی و تاثیرگذاری و صراحت و خطابت علی شریعتی بود و نه طاهر احمدزاده در چپ‌گرایی و رادیکالیسم و سازماندهی مبارزات چریکی به گرد پای پسرانش (مخصوصاً مسعود که از بنیانگذاران و نظریه‌پردازان سازمان چریک‌های فدایی خلق بود) می‌رسید. تفاوت و تمایز این پدران و پسران اما جنبه شخصی نداشت.
اتفاقاً، از منظر شخصیتی پسران هر سه پدر، جانشینانی خلف برای آنان بودند. اصولاً، آقایان دوران مبارزه، آقازادگانی شایسته، بااخلاق، دین‌دار، قناعت‌پیشه و فداکار تحویل جامعه می‌دادند. آقازادگانی که جان و عمر وقف آرمان و مبارزه کردند و در این مسیر، گوی سبقت از پدران ربودند. آنچه موجب این تمایز می‌شد، تجربه‌ای تاریخی بود که شکل مواجهه نسل مبارز دهه 1350 (پسران) با واقعیت سیاسی-اجتماعی را از نسل دیندار دهه 1320 (پدران) متفاوت می‌کرد.
نسل جدید برخلاف نسل پیش، تصور می‌کرد آنچه ره رهایی را می‌گشاید؛ نه صرفاً کنش فرهنگی و اجتماعی که کنش سیاسی-چریکی است و در این مسیر، دیگر مارکسیسم و حتی مادی‌گری را الزاماً دشمن و رقیب خویش نمی‌دیدند؛ بلکه آن را رفیقی می‌پنداشتند که علم و تجربه مبارزه را از چین و الجزایر و فلسطین و کوبا و آلمان شرقی به آنان ارزانی می‌داشت.
چنین بود که فرزندان آن سه پدر، یا همچون علی شریعتی و عزت‌الله سحابی می‌کوشیدند اسلام را با مارکسیسم (که همان علم مبارزه بود)، آشتی دهند و ازاین‌رو، با مجاهدین خلق در یک سو می‌ایستادند. یا آنکه همچون پسران طاهر احمدزاده (مسعود و مجید و مجتبی) مبنا و اصالت را به مارکسیسم می‌دادند و دین را برای پدر خویش می‌گذاشتند. در واقع، پسران نوعی ساده‌دلی و ساده‌اندیشی مبارزاتی را در پدران خود می‌دیدند و در پی الگوهایی جدی‌تر، پیچیده‌تر و سازمان‌یافته‌تر در عمل سیاسی بودند.
چنین بود که آنان از مسیر تجربه مبارزاتی و تشدید دیکتاتوری پس از 1332 و به‌ویژه 1342 به این نتیجه رسیدند که اصل، مبارزه با استبداد است و نه‌فقط نمی‌توان و نباید این مبارزه را هم‌سنگ مواجهه با مارکسیسم و مادی‌گری قرار داد؛ بلکه باید با چپ‌های غیرمذهبی در یک سنگر ایستاد و دانش و تجربه و آموزش مبارزه تشکیلاتی را از آنان فراگرفت. در مقابل، نگاه انتقادی به روحانیت و مفسران دین نیز (که یکی از سه وجه مبنایی پدران در دهه 1320 بود و به‌نوعی، گام در مسیر روشنفکران خرافه‌زدایی چون محمدحسن شریعت‌سنگلجی گذارده بودند)، با درگذشت شریعتی و شکست مبارزه چریکی و ائتلاف با روحانیت انقلابی در سال‌های 1360-1357 به حاشیه رفت و پروژه‌ای که پدران در پی احیای دین و پسران در مسیر برکشیدن اسلام سیاسی شکل دادند؛ نتایجی ناخواسته و وارونه در پی آورد که شاید نمازجمعه دیروز تهران را بتوان نمونه‌ای از خروجی نهایی آن دانست.
در اینجا، گویی پدران و پسران در ساده‌دلی و ساده‌اندیشی همراه و همگام بودند. هر دو نسل می‌پنداشتند روحانیت، همین علمای انقلابی و مبارز و روشنفکری هستند که اغلب جز لباس، تمایزی با آنان ندارند. پس هم‌سنگر شدند. روحانیون مبارز، در کنار روشنفکران مجاهد ایستادند. اما نه مبارزین تنها روحانیون بودند و نه روشنفکران چنان که ادعا می‌کردند، سیاست و پیچیدگی‌های آن را درک می‌کردند.
چنین بود که از پس تحولات پساانقلاب بخش‌های مهمی از روحانیت روشنفکر و سپس روحانیون مبارز به حاشیه رفتند و عده‌ای از طیف‌های سنتی و در ادامه اقتدارگرا در متن قرار گرفتند. آنچه خروجی آن را این روزها در گفتار خطیب اسلام اقتدارگرا در برنامه رمضان و حمایت از فقیه پایداری در امامت جمعه تهران می‌توان یافت و بازشناخت. آری، سحابی‌ها، شریعتی‌ها و احمدزاده‌ها ساده‌دلانی بودند که مناسبات قدرت و ساختار روحانیت را نمی‌شناختند و ازاین‌رو، خواسته یا ناخواسته قدرت و روحانیت را به هم رساندند و در این میان، دیانت را آسیب‌پذیر ساختند. یدالله سحابی، نماد بارزی از این ساده‌دلی بود.
او تصور می‌کرد دیگران نیز چون او، همه اهل صداقت و سلامت هستند و بیابان سیاست را می‌توان به گلستان اخلاق آراست. همچنان که تصور می‌کرد نظریات علمی چون «تکامل» را می‌توان با استدلال‌ها و استنادات منطقی به حاشیه راند. چنین بود که ساده‌دلانی چون سحابی، صادقانه و مومنانه و متدینانه عمر بر راهی طی کردند که خروجی آن، نه صداقت بود، نه ایمان و نه دین. و از این منظر، مومنان واقعی به اسلام با باورمندان واقعی به مارکسیسم و لیبرالیسم تفاوتی ندارند. مگر آنکه فراتر از عقیده خویش، منطق قدرت و اقتضائات سخت آن را دریابند و بیش از خدا یا عدالت یا آزادی، چهره لویاتان را بشناسند.
27218
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1894402

لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/622388/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تلاش انتخاباتی اصولگرایان زیر سایه اختلافات تندروها

دیروز «زیرساخت»‌، امروز «کرامت زن» ‌

افشاگری‌های هاشمی

هشدار درباره حریم مدارس

تولد فرزند شهید حادثه تروریستی کرمان +عکس

هم‌میهن: چه کسانی از خشم و اعتراض مردم سودجویی می‌کنند؟

نهنگ تک‌شاخ، تازه‌ترین عروسک ریزگرانشی ناسا

عکس/ تخریب بافت تاریخی روستای شیلاندر

لیگ یک / بی‌فایده برای دو تیم نارنجی

کشف تخلف میلیاردی در بازرسی از یک طلا فروشی

افتتاح رسمی خیابان 2300 میلیارد تومانی قم همزمان با سفر رئیس‌جمهور

تولدِ فرزندِ شهید حادثه تروریستی کرمان

ذره‌بین روی بودجه فرهنگی

استراتژی جدید برادر محسن؟

صنعت دستاوردسازی در فرزندآوری!

حباب‌های مرموز در داخل زمین

«بزرگداشت مریم میرزاخانی» در اصفهان برگزار می‌شود

برگزاری جلسه ستاد شاهد و ایثارگر دانشگاه آزاد اسلامی دامغان

بغض رئیس ترکید

ریاست یا رقابت در 1404؟

امنیت درون‌زا و توسعه ایران

بحران‌طلبی یک جریان سیاسی در زنگ حساب

مدیرمسئول همشهری نوشت: بغض وحدت ساز

گریه برای وحدت!

فاطمه هاشمی: با گفتن دل‌مان می‌سوزد، کار پیش نمی‌رود

جهان در شوک اتمی؛ روسیه و چین در ماه، پایگاه هسته‌ای می‌سازند

از جنایت «تاسوکی» تا امید در میان خرابه‌های «بم»

وصول جریمه 13 میلیاردی قاچاقچی طلا در سیرجان

چرا مشوق‌های نوسازی در شهرداری‌های استان یزد خاک می‌خورد؟

زمین چگونه شگل گرفت؟

حضور نشر شاهد با حدود 20 اثر تازه در نمایشگاه کتاب تهران

دیدار مدیریت شعب بانک سپه آذربایجان شرقی با سرپرست بنیاد شهید و امور ایثارگران استان

تجلیل از خانواده معلم شهید غریب در اسارت «صفدر محمدی» در کرمانشاه

بسته‌های تشویقی بازآفرینی برای مردم جذابیت ندارد

درمان اعتیاد باید اجتماع محور باشد

مهار آتش سوزی انبار ضایعات کارخانه مدیران خودرو در بم

تیموری: قرار نبود تیم ما دیگر هیچ وقت نبازد

جشن روز دختر در زرند

توقیف 73 خودروی شوتی حامل سوخت قاچاق در کرمان

آزمایشی به زیبایی خورشید

شهرستان‌های استان تهران 57شهید امدادگر تقدیم انقلاب کرده است

مدیرکل بنیاد مازندران از ثبت بیش از پنج هزار تاریخ شفاهی والدین شهدا خبرداد

قاچاقچی طلا در سیرجان 13 میلیارد ریال جریمه شد

آتش به جان انبار ضایعات مدیران خودرو در بم افتاد

آتش به جان انبار مدیران خودرو در بم افتاد

رآکتور همجوشی هسته‌ای WEST رکورد زد؛ حفظ پلاسمای 50 میلیون درجه‌ای به‌مدت 6 دقیقه

اسپیس ایکس از لباس جدید مخصوص راهپیمایی فضایی خود رونمایی کرد

تصاویری از ایستگاه فضایی با لنز 6000 میلیمتری از فاصله 400 کیلومتری

چند ثانیه قبل از مرگ چه اتفاقی می افتد؟

احراز 50 پروند رزمندگان فاقد مدارک بالینی در استان البرز