کرمان رصد - هم میهن / «مذاکره بلی یا خیر؟» عنوان یادداشت روز در روزنامه هم میهن است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
این یک اصل است که طرح دقیق هر مسئلهای، به معنی پیمودن حداقل نیمی از راهحل آن است. بدون طرح و توصیف دقیق، نمیتوان هیچ مسئلهای را حل کرد. موضوع مذاکره با ایالات متحده آمریکا از این نوع است.
چون موافقان آن، مسئله مذاکره را بهگونهای طرح و وصف میکنند، درحالیکه مخالفان به شکل دیگری میگویند. در واقع، هر دو گروه پاسخ را پیشاپیش دادهاند و طرح مسئله آنان بهگونهای است که به همان پاسخ پیشینی خود برسند. درحالیکه مذاکره با آمریکا میتواند بهگونهای مطرح شود که بتوان آن را بر حسب شرایط رد یا تایید کرد.
بازار ![]()
طرح مسئله به این صورت که «آمریکا دشمن است و با دشمن گفتوگو بیمعنی و زیان مطلق است و هر صدایی که آن را طرح کند در خط دشمن است» به همان میزان غیرقابلپذیرش است که بگوییم «آمریکای ترامپ دوست ماست و بهراحتی میتوانیم با آن به توافق برسیم و گفتوگو هم لازمه این راه است و کافی است که بله را بگوییم و تمام شود.» شاید لازم باشد که ماجرا را به نحو واقعیتری طرح کنیم.
نخست بپذیریم که برای موفقیت گفتوگوی سیاسی، هیچگونه ضمانتی وجود ندارد. انجام گفتوگو اگر مستلزم دادن هیچ امتیازی نباشد، مطلقاً زیان هم نخواهد داشت. بهویژه اینکه رد کردن آن از سوی هر طرفی که باشد، مستلزم قرار گرفتن در موضع خصومت و ضدصلح است.
پذیرش گفتوگو مانع هیچ اقدام دیگری نیست. نه قرار است حواس ما را از مسائل دیگر پرت کند و نه قرار است به منزله تغییر موقعیت طرف مقابل از دشمن به دوست باشد. همچنان که پیمان صلح حدیبیه میان پیامبر و قریش منعقد شد که با هم جنگ داشتند. اتفاقاً پیشنهاد هم از جانب قریش داده شده بود و بسیاری از نزدیکان پیامبر هم مفاد و اصل آن را خفتبار میدانستند، زیرا ده سال ترک مخاصمه بود و نیز مستلزم استرداد تازهمسلمانشدههای فراری از شکنجه به سران قریش بود. جالب اینکه یکی از صحابه بسیار مهم استدلال امروز تندروها را آورد که: «آیا ما بر حق نیستیم و آنان بر باطل؟ پس چرا در دینمان کوتاه میآییم؟»
در قرارداد صلح به ده سال ترک مخاصمه هم توافق کردند. درحالیکه مسلمانان برخلاف قریش جریان روبهرشد و در حال قدرتمند شدن بودند. در هر صورت، پیامبر پیشنهاد مصالحه را پذیرفت و کاملاً هم راه آمد. گفتوگو که اصولاً جزء جدانشدنی کار پیامبر با همه طرفهای درگیر بود و سابقه ندارد که در موردی پیامبر آن را رد کرده باشد. البته پیامبر جدلهای فردی را نفی کردهاند؛ ولی مذاکره با دشمن را هیچگاه نهتنها رد نکردند، بلکه اغلب خودشان عهدهدار میشدند.
هدف از گفتوگو، کوشش برای پرهیز از جنگ و نیز رسیدن به صلح است. برای به نتیجه رسیدن یا حتی در صورت توافق برای تداوم آن تا پایان قرارداد نیز هیچ تضمینی وجود ندارد. همچنان که صلح حدیبیه هم نقض شد و به جنگ فتح مکه رسید.
آخرین تجربه مهم و حتی موفق ایران، گفتوگوهای بهار در مسقط و اروپا با استیو ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ، است. ایران چه چیزی را از دست داد که اگر مذاکره نمیکرد، دچار این زیان نمیشد؟ تنها نقطه ابهام این بود که چرا این اقدام مستقیم انجام نشد تا درک دقیقتری از گفتوگوها و منظور طرفین به دست آید.
اگر از طریق جاسوسی یا علم غیب به این یقین میرسیدیم که آنان با هدف تفاهم نیامدهاند، باز هم باید گفتوگو میکردیم تا همه بدانند ایران مانع انجام گفتوگو نبوده است و اتفاقاً این دستاورد مهمی برای ایران در تجاوز اخیر بود که با هیچ موشکی به دست نمیآمد. ما هیچ زیانی در این گفتوگوها نکردیم. این ایالات متحده بود که اعتبارش با سوال مواجه شد.
بنابراین، اکنون که در آستانه اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل هستیم، مناسب است که در محدوده گفتوگوهای رسمی و غیررسمی گشایش بیشتری را بهطور مستقیم آغاز کنیم. البته همه ملاحظات را باید رعایت کرد؛ ولی هر طرف که اصل گفتوگو را رد کند، پیشاپیش خود را بازنده معرفی کرده است.
انسان خردمند حتی اگر نخواهد به توافق برسد، باز هم مذاکره را رد نمیکند؛ بلکه در عمل شرایط خود را بالاتر از حد متعارف مطرح میکند، نه اینکه اصل مذاکره را رد کند.