کرمان رصد - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
من در کتاب «در معیت پرزیدنت» اشاره کردهام که یکی از ویژگیهای ستودنی کابینه آقای روحانی این بود که وزرا موقع ارائه گزارش عملکردشان در سفرهای استانی، صرفاً با گفتن به نام خدا میرفتند سر اصل مطلب. خود حسن روحانی هم بهاقتضای موقعیت سراغ آیه و حدیث میرفت.
عبدالجواد موسوی| رادیو ماشین روشن است. راننده دارد با دقت به سخنان مجلس گوش میدهد. جوری حواسش را به نطق نمایندگان داده که من هم مشتاق میشوم ببینم چه میگویند. احتمالاً چیزی را که میگویم، باور نمیکنید. کور شوم اگر دروغ بگویم اما شما میتوانید یکی از همین روزها برای اطمینان به رادیو مجلس گوش کنید تا ببینید چیزی جز حقیقت نگفتهام.
در مسیر 20-15 دقیقهای که همراه راننده بودم، حتی یک کلمه از مشکلات مملکت از زبان نمایندگان مجلس بیان نشد. هرکدام از آنها البته که سه دقیقه وقت داشتند تا حرفهایشان را بزنند. سه دقیقه برای کسی که حرفی برای گفتن داشته باشد، کلی وقت است. من گاهی برای نوشتن همین ستونی که ملاحظه میفرمایید و خواندنش بیش از دو تا سه دقیقه وقت نمیبرد، کلی به زحمت میافتم چراکه فکر میکنم در همان چند خط اول یعنی 30 ثانیه تا یکدقیقه اول، جان مطلب را گفتهام و مابقیاش توضیح اضافات است.
اما هیچکدام از نمایندگانی که من توفیق شنیدن صدایشان را در آن هوای گرم و ماشین بیکولر داشتم، حتی نتوانستند یک کلمه- بیاغراق حتی یک کلمه- از حرفهایی که قرار بود بگویند، بر زبان بیاورند. چرا؟ چون وقتشان کم بود. چون کل وقتی را که در اختیار داشتند به سلام و صلوات، خواندن آیه و حدیث، روایت و تبریک بهمناسبت فلان اتفاق و محکوم کردن بهمان حادثه اختصاص میدادند و فرصت حرف زدن پیدا نمیکردند. رئیس مجلس هم کاری نداشت جز آنکه نقش تایمر را ایفا کند و درنهایت بگوید وقتتان تمام شد و بلندگوی طرف را قطع کند.
ایکاش رئیس مجلس هم میتوانست مثل پزشکیان بگوید: جعفر ول کن؛ حرفت رو بزن! اما او خود نیز محصول همین فضاست. فضایی که بهجای تنبیه جعفرها به آنها جایزه میدهد. چندسال پیش با یکی از همین مجریان تلویزیونی که البته هنوز در ابتدای راه بود و نام و نانی بههم نزده بود، مدت کوتاهی همکار بودم. به مناسبت جشنوارهای که قرار بود راه بیاندازیم یک نشست خبری ترتیب داده بودیم. او قبل از نشست خبری سراسیمه بهدنبال تقویم میگشت. علتاش را نفهمیدم اما وقتی جلسه شروع شد، دیدم که او بعد از دو، سه دقیقه تعارف تیکه پاره کردنهای معمول و آیه و حدیث خواندن گفت، پیشاپیش فلان مناسبت را تبریک میگویم.
کنجکاو شدم که ببینم آن مناسبت در چه تاریخی است. دیدم دستکم یکماهی با آن مناسبت فاصله داریم. بعد از جلسه به آن بندهخدا گفتم، ما که یکماه با آنروز فاصله داریم. چرا تبریک گفتی؟ صریح گفت: یکی از شروط پیشرفت در این مملکت، رعایت همین جوانب است؛ بهویژه تبریک و تسلیت گفتن که شرط اصلی کار است. حق با او بود. آن دوست در مدتکوتاهی با همین حواسجمعیها رسید به آنجایی که میخواست برسد. ما در فضایی زیست میکنیم که کسی به عملکرد جعفرها کاری ندارد بلکه بزرگترها، تاییدکنندگان و ردکنندگان صلاحیتها همه حواسشان را جمع میکنند تا ببینند شما از مناسبتهای رسمی غافل هستید یا نه. فرقی نمیکند شما وزیر نیرو باشید یا وزیر اقتصاد. وظیفه شما محکومکردن با صدای بلند است و شعار دادن در هر شرایطی.
باور کنید در همان صبح کمیکی که خدمتتان عرض کردم، یکی از نمایندگان چنان با شدت و حدت تجاوز اسرائیل به خاک میهنمان را محکوم کرد که من فکر کردم دوباره جنگ شروع شده است. نگو که منظور آن نماینده انقلابی، حملات چندهفته پیش بود. یعنی شما نهتنها باید حواستان به حوادث پیش رو باشد، بلکه از حوادث پشت سر گذاشته شده نیز نباید غفلت کنید. من در کتاب «در معیت پرزیدنت» اشاره کردهام که یکی از ویژگیهای ستودنی کابینه آقای روحانی این بود که وزرا موقع ارائه گزارش عملکردشان در سفرهای استانی، صرفاً با گفتن به نام خدا میرفتند سر اصل مطلب. خود حسن روحانی هم بهاقتضای موقعیت سراغ آیه و حدیث میرفت.
منتهی ظاهراً من فقط این نکته را جزو ویژگیهای خوب دولت آقای روحانی میدانستم و آنهایی که حواسشان جمعتر بود، از فقدان جعفرها در کابینه ایشان ناراضی بودند. درحقیقت مشکل از جعفر بندهخدا نیست. جعفر ندیم پادشاه است، نه ندیم بادمجان. جعفر شاید در ابتدا آدم حقگویی بوده اما هیچکس خریدار متاعش نبوده. هرجایی سخن گفته، از او توقع سخن بیخود و مهمل داشتهاند. هیچکس او را تشویق به سخن صریح، بیپرده و بیتعارف نکرده. همه از او خواستهاند همهچیز را به تعارف و حرفهای تکراری برگزار کند و خیال فرادستان را راحت کند که جای هیچ نگرانیای نیست؛ آسوده بخوابید که شهر در امن و امان است.
بازار ![]()