يکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴
مقالات

رسانه‌ها در آستانه تعطیلی

رسانه‌ها در آستانه تعطیلی
کرمان رصد - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست در دوره پساجنگ، فشار اقتصادی بر مطبوعات و رسانه‌ها به‌صورت ...
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
در دوره پساجنگ، فشار اقتصادی بر مطبوعات و رسانه‌ها به‌صورت بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است
فائزه مومنی| در این روزگار که مطبوعات، رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران در خط مقدم جبههٔ حقیقت قرار دارند، سایه‌های تیره‌ای بر سر مطبوعات و خبرنگاران ایران افتاده است. این تلخی را کسانی بهتر می‌فهمند که در جنگ 12 روزه با رژیم صهیونی، بی‌وقفه و با کم‌ترین امکانات، چراغ تحریریه‌ها را روشن نگه داشتند و در حالی که بمب و موشک بر سر مردم فرو می‌ریخت، خبر و تحلیل به دست مخاطبان رساندند. همان‌ها که شبانه‌روز با ایستادگی، خشونت و بحران را مستندسازی کردند و بر فراز و فرود رویدادها ایستادند. امروز اما، هر روز یک مانع تازه در برابر این سربازان بی‌ادعا قد علم می‌کند؛ گویی برخی اراده کرده‌اند که این صداهای آگاه‌گر خاموش شوند. در نگاه نخست شاید بتوان گفت، جنگ تمام شده و صلح بازگشته است اما برای مطبوعات، دوران سخت تازه آغاز شده است. مشکلات مالی و فنی در حالی گریبان رسانه‌ها را گرفته است که آنها هنوز از تبعات جنگی کوتاه اما پُر خسارت رها نشده‌اند.
یکی از بزرگ‌ترین زنجیرهایی که بر پای رسانه‌ها افتاده، بحران تامین کاغذ است. مطابق با اخبار رسیده به سازندگی با گذشت چندین ماه از کم‌کاری دولت چهاردهم برای واردات کاغذ و حتی در شرایطی که صورت جلسه تخصیص ارز برای واردات به امضا رسیده هنوز اقدام عملی برای واردات کاغذ صورت نگرفته است. نتیجه این بی‌عملی آن شده که قیمت هر کیلو کاغذ که پیش از جنگ 12‌روزه به‌طور میانگین در حدود 35‌هزار تومان بود این روزها به رقم 66 هزار تومان رسیده و حتی با این قیمت هم در بازار تهی است. مقایسه کنید با زمان دولت سیزدهم که قیمت دولتی کاغذ فقط 8 هزار تومان بود اما امروز خبری از کاغذ دولتی نیست و همان کاغذ گران آزاد هم کمیاب است. روزنامه‌‌هایی که تنها چند ماه قبل می‌توانستند با خرید یک تن کاغذ، تولید روزانه‌اش را تضمین کند اکنون قادر نیست، نصف آن مقدار را با دو برابر هزینه خریداری کند. حتی رسانه‌هایی که توانسته‌اند مبالغ هنگفتی فراهم کنند، ناامیدانه در صف انتظار ایستاده‌اند تا شاید اندک سهمی دریافت کنند. در این شرایط این پرسش بی‌پاسخ مانده است که چرا در کشوری که رسانه‌هایش باید حامی آگاهی و بیداری باشند، تهیهٔ کاغذ به کابوسی بزرگ تبدیل شده است؟
هم‌زمان با بحران کاغذ، مشکل دیگری چون قطع ناگهانی معافیت‌های بیمه‌ای نیز اضافه شده است. وزارت کار و رفاه اجتماعی، شاید بدون درک عمق مساله، تمام تخفیف‌هایی که به‌منظور حمایت از بیمه خبرنگاران برقرار بود را لغو کرده است که این امر، باعث تحمیل افزایش نزدیک به صددرصدی در این بخش بر رسانه‌ها شده است. علاوه بر اینها؛ در دولت چهاردهم، دیگر اثری از پرداخت یارانه‌های حمایتی به رسانه‌ها نیز وجود ندارد!
در چنین فضایی، باشگاه روزنامه‌نگاران ایران و انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران از اخراج دست‌کم 150 خبرنگار فقط طی مدت کوتاهی پس از جنگ خبر داده‌اند. این رقم ممکن است با ادامهٔ وضعیت کنونی بسیار بیشتر شود. هر خبرنگاری که بیکار شود، یک چشم ناظر بر امور عمومی کور می‌شود و یک صدا که می‌توانست حقیقت را فریاد بزند، خاموش می‌گردد.
وقتی دولت و وزارتخانه‌ها، تعهدات‌شان را عمل نمی‌کنند و با تصمیماتی چون قطع معافیت‌های بیمه‌ای و عدم تخصیص ارز برای کاغذ فشار وارد می‌کنند، چگونه می‌توان انتظار داشت، مدیران رسانه‌ها با انگیزه و توان سابق در میدان بمانند؟ فشارهای فزاینده بر مطبوعات نه تنها اعتماد عمومی را نسبت به رسانه‌ها تضعیف می‌کند بلکه در سطح جهانی نیز چهره‌ای ناخوشایند از وضعیت رسانه‌ها در ایران به نمایش می‌گذارد. در عصری که رسانه‌ها مهم‌ترین ابزار شکل‌دهی به افکار عمومی هستند و صدای کشورها در سطح جهانی به شمار می‌آیند، رها کردن رسانه‌ها در وضعیت حاد مالی و فنی یک خطر محسوب می‌شود. وقتی مطبوعات مستقل و حرفه‌ای تضعیف شوند، میدان برای جریانات مخرب و اخبار جعلی باز می‌شود؛ دشمنان داخلی و خارجی از این خلأ برای القای روایت‌های خود بهره می‌برند. اگر رسانه‌های مسئول و وفادار به منافع ملی منزوی و خسته شوند، چه کسی روایت‌های معتبر و امیدبخش را به جامعه خواهد رساند؟ در همان زمان که خبرنگاران در دو جبهه جنگ خارجی و نابسامانی داخلی می‌جنگند، مسئولان وزارت ارشاد و معاون مطبوعاتی گویی نسبت به اوضاع، سکوت اختیار کرده‌اند. تنها پاسخ به پیگیری‌های مکرر، دستور تشکیل جلسه‌های بی‌نتیجه یا وعده‌های بی‌عمل است. این در حالی است که بسیاری از نشریات با کاهش صفحات، کاهش تیراژ یا تعطیلی کامل مواجه شده‌اند. اصناف و کسب‌وکارهایی که پیش از جنگ آگهی می‌دادند به دلیل رکود شدید، قادر به تبلیغ نیستند. در این شرایط، کوچک‌ترین حمایتی از سوی دولت می‌تواند نقش حیاتی داشته باشد: واردات سریع کاغذ با نرخ عادلانه، تخصیص یارانه‌های هدفمند به رسانه‌های مستقل، بازگرداندن معافیت‌های بیمه‌ای و ارائه تسهیلات مالی برای جلوگیری از اخراج خبرنگاران. اینها اقداماتی هستند که نه‌تنها رسانه‌ها را سر پا نگه می‌دارد بلکه اعتماد عمومی را تقویت می‌کند و از فشار روانی بر جامعه می‌کاهد. اگر مسئولان کشور به «حفظ اتحاد ملی» که از سوی رهبر انقلاب مطرح شد، باور دارند باید به جای ایجاد موانع، مسیر فعالیت آزادانه و حرفه‌ای رسانه‌ها را هموار کنند. رسانه‌ها هم‌پیمانان مهم امنیت و ثبات هستند نه دشمنان. سرمایه‌گذاری در بقای رسانه‌ها، سرمایه‌گذاری در آرامش و آگاهی جامعه است. مسئولان باید بپذیرند که اولویت دادن به واردات کاغذ و اختصاص یارانه‌های واقعی، نه لطف بلکه وظیفه آنان است. همچنین باید با صاحبان صنایع و کسب‌وکارها همکاری کنند تا چرخهٔ آگهی‌دهی دوباره فعال شود و رسانه‌ها بتوانند بر پایهٔ درآمدهای قانونی خود بایستند. فرهنگ مسئولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی باید در وزارتخانه‌ها، نهادینه شود تا دیگر شاهد چنین بحران‌هایی نباشیم. رسانه‌ها در روزهای سخت همچنان در صف اول خواهند ماند؛ اما این حضور نیازمند حمایت صادقانه و سیاست‌های درست است. تاریخ نشان داده است که هر گاه دولت‌ها، رسانه‌ها را یار خود دانسته و ابزارهای لازم را در اختیارشان گذاشته‌اند، آنها توانسته‌اند در برابر توفان‌های بزرگ داخلی و خارجی بایستند. برعکس، هر زمان رسانه‌ها زیر فشار و محدودیت خسته و منزوی شده‌اند، جامعه دچار بی‌اعتمادی و بحران‌های گسترده‌تر شده است. امروز زمان آن است که مسئولان با اقداماتی جدی و سریع، گره‌های پیش روی رسانه‌ها را باز کنند و نشان دهند که دعوت به اتحاد ملی تنها یک شعار نیست بلکه یک دستورالعمل عملی برای حفاظت از جامعه و افزایش تاب‌آوری کشور است.
بازار


نظرات شما