کرمان رصد
نیم قرن روضه خانگی نشانِ اعتبار یک پیرغلام حسینی در کرمان
یکشنبه 15 مرداد 1402 - 11:45:26 AM
ایسنا
کرمان رصد - همسر مرحوم حاج حسین علم آموز می گوید: یادم هست وقتی هم ازدواج کردیم او عاشق امام حسین علیه السلام بود؛ چهارشنبه هر هفته خانه پدرش روضه خوانی بود؛ حاج حسین قبل از آن خواب هم برای امام حسین علیه السلام کار می کرد.
-کرمان
11 دی ماه سال 1323 مطابق با 16 محرم 1364 هجری قمری به دنیا آمد و تقدیر چنین بود در 18 محرم سال 1443 هجری قمری مطابق با 5 شهریور 1400 بدرود حیات بگوید؛ عمرش نیز مانند نامش به امام حسین علیه السلام گره خورد و نوجوانی و جوانی تا میانسالی و بزرگسالی را خدمتگزار اربابش بود.
آنطور که می گوید: سال 1348 ازدواج کردند؛ یک سال بعد اولین فرزندشان-زهرا-به دنیا می آید، هم او که رؤیای چند سال بعدش، پدر را چنان منقلب می کند که خانه را بیت الحسین می کند.
البته اینطور هم نیست که همه چیز از این خواب شروع شده باشد؛ ایرانمنش ادامه می دهد: یادم هست وقتی هم ازدواج کردیم او عاشق امام حسین علیه السلام بود؛ چهارشنبه هر هفته خانه پدرش روضه خوانی بود؛ حاج حسین قبل از آن خواب هم برای امام حسین علیه السلام کار می کرد، آبگوشت امام حسینی می داد و... اما آن خواب باعث شکل گیری روضه های هر ساله شد.
وی با بیان اینکه حاج حسین به دین و اعتقادات فرزندانش اهمیت می داد، افزود: بچه ها(زهرا (درگذشته به سال 1384) و فاطمه و محمد و مریم) که بزرگتر شدند، پدرشان گفت من نمی توانم مدیون این بچه ها باشم، من هم همراهی می کردم و هیچگاه مانع نمی شدم؛ از شیخ محمد سازندگی دعوت می کرد تا دوشنبه هر هفته به منزل ما بیاید و به بچه ها احکام بیاموزد و هفته بعد هم از آنان سئوال می کرد؛ مثل مدرسه!
ایرانمنش ادامه می دهد: حاج حسین عجیب عاشق امام حسین علیه السلام بود، حتی این اواخر به من گفت: خداوند پدر و مادرت را بیامرزد که در همه این سال ها پا به پای من آمدی و هیچگاه به چیزی اعتراض نکردی. حاج حسین هیچ چیز به زندگی شخصی اش اضافه نمی کرد تا بتواند این روضه را برگزار کند.
اما زهرا، دختر بزرگ خانواده از رؤیایی می گوید که زندگی پدر را یکپارچه در خدمت ارباب و مولایش قرار داد: چند روز مانده به محرم بود؛ خواب دیدم آقایی اسب سوار درب خانه را از سمت ماشین رو، که حالا اسم آن درب امام حسینی است؛ کوبیدند، من در را باز کردم، فرمودند« به بابات سلام ما را برسان و بگو که محرم نزدیک است»
وقتی خواب را برای بابا گفتم منقلب شدند و چون آن سال آمادگی لازم را نداشتیم پدر یک دعای کمیل در محرم برگزار کردند.
سال بعد وسایلی از جمله خیمه و... را از جاهای دیگر امانت گرفتند و روضه برپا کردند تا اینکه از سال های بعد خودشان همه وسایل را به مرور خریداری و خیمه برپا کرده و هر سال 14 روز اول محرم روضه می گرفتند.
سال 1400 یعنی آخرین محرمی که روضه با حضور پدر برگزار شد به ما گفتند: نزدیک 50 سال فرماندهی با من بود و از این به بعد با شما است و از سال آینده خودتان برگزار کنید.
که هیچ علاقه ای به مصاحبه دادن ندارد و با وسواس تمام حواسش به برگزاری شایسته مجلس روضه است؛ خیلی کوتاه می گوید: اگر پدر را یک کتاب نوکری تصور کنیم من هنوز یک خط از آن کتاب هم نیستم، پدرم اهل دل بود و ما از بچگی در دستگاه امام حسین بزرگ شدیم.
هم که حدود 30 سال در این خانه منبر می رود، می گوید: حاج حسین واقعاً امام حسینی و مخلص بود و دنبال شعار و ریا نبود و از خرج زندگی اش می زد و برای امام حسنی علیه السلام خرج می کرد.
وی می افزاید: شعری را که 30 سال پیش در این مراسم خواندم به دل حاج حسین نشست؛ آن را قاب کرد و اکنون در گوشه سمت راست مراسم نصب است.
خانه حاج حسین علم آموز در خیابان بهمنیار کرمان پر از پرچم ها و نمادهای عزای سیدالشهدا است؛ از مریم دختر دیگر خانواده می پرسم چند روز طول می کشد تا این پرچم ها را نصب کنید؟ می گوید هر سال از عید غدیر شروع می کنیم؛ مردها خیمه را بالا می برند و زیارت عاشورا خوانده می شود و آن روز با ناهار از خادمان امام حسین علیه السلم پذیرایی می کنیم؛ پس از آن بانوان کمک می دهند و پرچم ها را بر در و دیوار اتاق ها و حیاط خانه می زنیم تا روز اول محرم همه چیز آماده باشد.
وی می افزاید: پدرم تعمیرکار ماشین سنگین بود و همه این وسایلی که می بینید در طول این سالها خودش خریداری کرد؛ از ماه ذیقعده پدر کم کم آماده محرم می شد و اصرار داشت مراسم امام حسین علیه السلام با تمام جزئیات آن به بهترین وجه برگزار شود؛ دلش می خواست خانه برای امام حسین علیه السلام زیبا باشد.
علم آموز با بیان اینکه قبل از مرگ پدر، 14 روز اول محرم مراسم داشتیم اما با توجه به درگذشت ایشان در روز 18 محرم، دو سال است که 18 روز مراسم روضه داریم؛ گفت: پدرم خیلی عاشق امام حسین و ابالفضل العباس علیهماالسلام بود و ما نیز این عشق را از او یاد گرفتیم زیرا او همه این کارها را با عشق انجام می داد و من خوشحالم فرزند چنین پدری هستم.
وی با افزودن این مطلب که روزانه حدود 400 نفر در مراسم روضه محرم شرکت می کنند؛ افزود: مراسم شیرخوارگان حسینی، سه ساله های عاشورایی و حضور هیئات مذهبی در روزهای تاسوعا و عاشورا از برنامه های ویژه این خانه است؛ ضمن اینکه سال ها است جمعه های اول ماه قمری نیز زبارت ناحیه مقدسه در خانه برگزار می شود. 
مریم آخرین مراسم روضه با حضور پدر را چنین روایت می کند: 14 محرم که به رسم هر ساله روضه تمام شد، پدر گفتند همه پرچم ها را پایین بیاورید، روز پانزدهم هم خیمه را باز کردیم، روز شانزدهم به امورات کاری خود رسیدگی کردند، روز هفدهم به تک تک ماها تلفن زدند و برای اولین بار از همه تشکر کردند که در همه این سالها سنگ تمام گذاشتید؛ همان شب قبل از خواب به مادرم گفته بودند شال و پیراهن مشکی ام را در کفنم قرار بدهید و مادرم تعجب کرده بودند چرا چنین می گوید.
روز هجدهم برابر با روز جمعه، پدر ناهار را با مادر میل می کنند، ساعتی بعد محمد آنجا می رود، دقایقی نمی گذرد که پدر می گوید انگار حالم خوب نیست، مادر برای او کمی تربت امام حسین می آورند، محمد به من تلفن زد که حال پدر خوب نیست، فوری خودم را رساندم، پدر سر در آغوش محمد داشت، با اورژانس 115 تماس گرفتیم و آنان گفتند تا برسیم ممکن است طول بکشد، من به پدر تنفس می دادم، اورژانس که رسید پدر در دم جان به جان آفرین تسلیم کردند؛ به همین راحتی و به همان خوشگلی که خود همیشه می گفتند آرزو دارم.
ساعتی بعد مداحان با گریه وارد خانه شدند و وقتی اولین سلام را آقای مقدم از مداحان به امام حسین علیه السلام دادند، لبخندی بر صورت پدر نقش بست؛ به گونه ای که دخترعمویم که پزشک هستند تصور کردند پدر برگشته است.
همه مراسم بابا در ایام محرم و صفر با روضه و سینه زنی و... انجام شد چون عاشق اربابش بود؛ آرامگاه او طبق خواسته خودش در مهدیه مسجد صاحب الزمان کرمان است؛ بر روی سنگ مزارش نوشته اند: لباس نوکریت داده مرا اعتبار/ اگرچه نوکرم اما امیر می میرم.
 
 

http://www.kerman-online.ir/fa/News/568990/نیم-قرن-روضه-خانگی-نشانِ-اعتبار-یک-پیرغلام-حسینی-در-کرمان
بستن   چاپ