کرمان رصد

آخرين مطالب

قاتل: برده شیطان بودم! اجتماعي

قاتل: برده شیطان بودم!
  بزرگنمايي:

کرمان رصد - روزنامه خراسان با قاتلی که برای رسیدن به خوشگذرانی آدم کشت! گفتگو کرده است
قاتلی که برای رسیدن به خوشگذرانی آدم کشت
از روزی که با آن زن آشنا شدم دیگر هیچ چیزی از نظر مالی کم نداشتم و هر چه می خواستم برایم فراهم می کرد اما من نمی دانستم او چه نقشه وحشتناکی را در سر می پروراند. بیش از دو سال با او ارتباط داشتم و در این مدت مرا آن قدر وابسته خودش کرد که دیگر برده شیطان بودم! هر چه می گفت کاملا می پذیرفتم و هر کاری از من می خواست چشم و گوش بسته انجام می دادم تا جایی که نقشه قتل شوهرش را با من در میان گذاشت تا بعد از کشتن شوهرش دنیای خوشبختی و خوش گذرانی را تجربه کنم اما...
این ها بخشی از اظهارات جوان 29 ساله ای است که در پی یک آشنایی خیابانی با یک زن 40 ساله، شوهر پژوسوار او را به طرز هولناکی کشت تا با وعده و وعیدهای پوشالی آن زن خیانتکار به دوران خوش‌گذرانی و خوشبختی با پول های بادآورده برسد. او که برای ارتکاب این جنایت هولناک برادر 22 ساله اش را نیز با خود همراه کرده بود هجدهم تیر گذشته مرد 44 ساله پژوسوار را در لانه مجردی خودش به قتل رساند و روز بعد جسد او را درون دو کیسه گونی در حاشیه جاده روستای سالارآباد رها کرد. آن چه می خوانید گفت وگوی خراسان با این قاتل خوش گذران است.
نامت چیست؟
سجاد- ی
متولد چه سالی هستی؟
سال 73 و در یکی از روستاهای سرخس به دنیا آمدم.
در همان روستا تحصیل کردی؟
تا راهنمایی در روستا بودم اما برای ادامه تحصیل در دبیرستان کاردانش به مشهد آمدم.
در چه رشته ای دیپلم گرفتی؟
زراعت و باغبانی! ابتدا در خادم آباد تحصیل کردم و بعد به خوابگاه شبانه روزی طرق آمدم.
متاهلی؟
بله! البته یک بار همسرم را طلاق دادم و سال گذشته برای دومین بار ازدواج کردم.
چرا همسرت را طلاق دادی؟
او به دنبال پول و تفریح بود و من هم نمی توانستم از عهده مخارجش بر بیایم. به همین دلیل بعد از آن که حدود سه سال در عقد بودیم، او را طلاق دادم. آن زمان 20 ساله بودم و بعد از ازدواج عازم خدمت سربازی شدم اما به دلیل این که فرار کردم و اضافه خدمت خوردم حدود 3.5 سال خدمت سربازی ام طول کشید.
کجا خدمت کردی؟
در کلانتری های مشهد خدمت می کردم. ابتدا در پاسگاه انتظامی انداد بودم و بعد هم در گوجگی، سیدی، جهاد و آخر سر هم در کلانتری نجفی خدمت کردم!
چگونه با «ن» آشنا شدی؟
یک روز که زیر پل الغدیر ایستاده بودم سوار خودرواش شدم چون او مسافرکشی می کرد. همان روز مخ مرا زد! آن قدر از سرمایه و اموالش تعریف کرد که وسوسه شدم! می گفت هر جا مشکلی داشتی به من بگو. بعد هم شماره تلفنم را گرفت و از آن روز مدام در کافه ها و رستوران ها بودیم! وقتی خدمت سربازی ام به پایان رسید ، حدود یک ماه با او قطع رابطه کردم.
چرا دوباره سراغش رفتی؟
او خود شیطان بود ، دوباره به بهانه سرقت تلفن خواهرش با من تماس گرفت و آن قدر وسوسه ام کرد که دیگر رام شدم و به نزد او بازگشتم. خیلی برایم خرج می کرد ، بهترین کفش و لباس ها را می خرید و پول به کارتم واریز می کرد. من هم که بیکار بودم به خوش گذرانی می پرداختم!
خانه مجردی که شوهر «ن» را آن جا کشتی مال خودت بود؟
نه! آن جا را همان زن برایم اجاره کرده بود تا راحت باشم ،در واقع چیزی لازم نداشتم و او همه مایحتاج من را تامین می کرد.
وقتی سال گذشته دوباره ازدواج کردی، آن زن اعتراض نکرد؟
چرا! خیلی اعتراض می کرد او می گفت: ازدواج نکن ، هر چه بخواهی من تامین می کنم! چرا وقتی می توانی خوش بگذرانی، خودت را بیچاره می کنی؟ به هیچ وجه نمی گذاشت ازدواج کنم اما من به حرفش گوش نکردم.
با همسر دوم ات چگونه آشنا شدی؟
او از بستگان پدرم بود. در دوران نامزدی از همسرش طلاق گرفته بود و من به خاطر آشنایی فامیلی با او ازدواج کردم.
بعد از ازدواج رابطه ات با «ن» به کجا رسید؟
او خیلی از این موضوع ناراحت بود. آن قدر به سرم خواند و مرا جادو کرد که به همسرم گفتم تو را طلاق می دهم. به او می گفتم من تو را دوست ندارم! همان طور که گفتم من برده شیطان بودم و هرچه آن زن تلقین می کرد به راحتی می پذیرفتم و به عاقبت حرف هایش نمی اندیشیدم.
او با همسرش اختلاف داشت؟
نمی دانم. به من می گفت همسرم را دوست ندارم! به اجبار با او ازدواج کرده ام.
چه شد که نقشه قتل را طرح کردی؟
نقشه قتل را «ن» کشید. او می گفت اگر همسرم را از میان برداری، همه اموالم مال تو می شود و دیگر به راحتی می توانی زندگی کنی! من همسر او را ندیده بودم تا این که چند روز قبل از قتل او را به من و برادرم نشان داد چون نقشه قبلی چیز دیگری بود.
چه نقشه ای داشت؟
قرار بود ما به عنوان مسافر سوار خودروی شوهرش شویم که بعدازظهرها مسافرکشی می کرد و او را در جاده به قتل برسانیم تا چنین وانمود شود که دزدان خودرو، شوهرش را کشته اند! به همین دلیل او را در خیابان گاراژدارها به ما نشان داد و من و برادرم به طور دربستی خودرواش را به مقصد تربت حیدریه اجاره کردیم اما در بین راه به رفتار ما مشکوک شد و مقابل فروشگاه های کنار بزرگراه باغچه از خودرو پیاده کرد.
بعد از این ماجرا چه اتفاقی افتاد؟
«ن» نزد من آمد و خیلی مرا سرزنش کرد که چرا نتوانستیم شوهرش را بکشیم بعد هم نقشه قتل را تغییر داد و شوهرش را به همین خانه مجردی کشاند که من و برادرم با هم او را کشتیم و روز بعد جسد را در کنار جاده رها کردیم.
معتادی؟
نه! روزهای آخر کنار برادرم چند دود گرفتم اما قلیان تنباکو کشیدم چرا که آن زن خودش قلیان می کشید من هم در کنار او مصرف می کردم.
پشیمانی؟
خیلی! هر روز خواب های وحشتناکی می بینم که در تاریکی شب افرادی به سرم ریخته اند و مرا کتک می زنند یا از بالا روی میله های فلزی نوک تیز سقوط می کنم و ... وجدانم خیلی ناراحت است! فریب خوردم! در آرزوی رسیدن به خوش گذرانی، زندگی ام را نابود کردم البته این عاقبت نگاه کردن به ناموس مردم است.
فکر می کردی دستگیر شوی؟
نه! نقشه آن زن زیرکانه بود اما فقط دو روز بعد کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به سراغم آمدند و سرهنگ نجفی به دستانم دست بند زد.
منبع: روزنامه خراسان

لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/143453/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

اسراییل‌ ضربه راهبردی خورده است

ائتلاف غرب علیه نفت روسی

دردسر تیک‌تاک

ناسا 2 ماموریت رصد زمین را پس از 18 سال متوقف کرد

سگ رباتیک با قابلیت شعله‌افکنی تا فاصله 10 متری

فیلم| جاری شدن رودخانه فصلی رفسنجان در پی بارش باران

آئین غبارروبی گلزار شهدای خرم‌آباد

تفاهم‌نامه فعالیت سازمان پزشکان بدون مرز در استان کرمان امضا شد

عملیات وعده صادق باعث افتخار مردم ایران و تاریخ ساز شد

یک هشتم نهایی جام حذفی| صعود مس رفسنجان در ضیافت پنالتی ها

دستورات رئیسی برای رفع مشکلات درمانی، آموزشی و بافت فرسوده در جنوب غرب تهران

پیکان‌سواری مس رفسنجان زیر باران/ صعود نارنجی‌پوشان به مرحله بعد جام‌حذفی

قدردانی فرماندار رفسنجان از عملکرد گروه جهادی شهدای صنعت مس سرچشمه

مس رفسنجان 1 (5)-(4) 1 پیکان؛ صعودی سخت اما شیرین، دم عنایتی گرم!

صعود مس رفسنجان در جام حذفی در ضیافت پنالتی‌ها

سیلاب ورودی شهر صفائیه رفسنجان مهار شد

مس رفسنجان 1 (5) - (4) 1 پیکان/ شاگردان نویدکیا راهی مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی شدند

مقدمات فعالیت سازمان پزشکان بدون مرز در کرمان

نقش موثر آموزش و پرورش در فرهنگ سازی برای جوانی جمعیت

صعود مس رفسنجان به جمع 8 تیم برتر جام حذفی با حذف پیکان

پیکر مادر شهید «حسن محمدی» به خاک سپرده شد

خلاصه بازی مس رفسنجان 1 (5) - پیکان 1 (4)

نجات روسیه با اقتصاد موازی

گل‌درشت‌گویی ماورایی سریال ده‌نمکی

اصفهان؛ میخی بر تابوت اسرائیل

جبهه پایداری معامله‌گر است

نمایندگانی که از رئیسی دعوت کردند باید در برابر ناکارآمدی دولتش پاسخگو باشند

ایران می تواند پرتاب انسان به فضا را رقم بزند؟

بزرگترین چاپگر 3بعدی جهان یک خانه را در 80 ساعت می‌سازد

عزت نظام اسلامی مدیون ایثارگری‌های شهدا وخانواده‌های معظم آنان

نقش روانشناسی و مشاوره در ارتقاء بهداشت روانی جامعه با اهمیت است

هر میدانی که سپاه با پشتیبانی مردم به آن وارد شد منجر به پیروزی شد

تصاویر ورود سیلاب شدید به گلزار شهدای کرمان

جام حذفی فوتبال| دیدار مس و پیکان به وقت اضافه کشید

فیلمی که آمریکا را به وحشت انداخت!

«اقتصاد» میدان شلغم‌فروشان شده است!

شاهکار ایرانی در سریلانکا

تصاویری از پنل‌های خورشیدی جدیدی که در هر مکانی امکان نصب آن وجود دارد

مطالبه‌گری؛ مهمترین برنامه عملیاتی بنیاد شهید و امور ایثارگران در دولت سیزدهم

غیبت ادامه‌دار عراقی‌ها در اردوی مس رفسنجان

کرمان همچنان زیر چتربارش‌های بهاری

غبار روبی گلزار شهیدای آران و بیدگل

مسدود شدن 9 حلقه چاه غیرمجاز در شهرستان رودبار

مسدود شدن راه ارتباطی 50 روستا در بم

تخریب 50 راه روستایی در گنبکی

سیلاب در ورودی شهر صفاییه رفسنجان مهار شد

سیلاب راه ارتباطی 6 روستای نرماشیر را مسدود کرد

«طوفان اقصی» کار این ژنرال اسرائیلی را ساخت

هشدار درباره آینده اقتصاد ایران

مهاجرت با ویزای جعلی