بزرگنمايي:

کرمان رصد -  آهای مردم! در کتاب‌هایتان بنویسید و برای بچه‌هایتان تعریف کنید که ما در خواب ناز بودیم که او رفت ...

همه هر وقت صحبت از حاج قاسم سلیمانی می‌کنند از خاطرات جبهه و حضور ایشان در جبهه‌ها می‌گویند اما من حاج قاسم را از زلزله بم می‌شناسم حاج قاسم در آن زمان سخت و دردناک در کنار مردم مصیبت دیده بم بود. اولین بالگردی که وارد بم شد، بالگرد حامل حاج قاسم سلیمانی بود، این سردار رشید در همان ساعات اولیه زلزله خود را به مردم بم رساند و روز بعد نیروهای سپاه قدس را به بم آورد.
حاج قاسم سلیمانی فقط در جبهه‌ها سپر بلای هموطنان نبود، ایشان در تمامی لحظات بحرانی در هر نقطه‌ای از کشور در کنار هموطنان قرار می‌گرفت و به فریاد مظلومان می‌رسید. او نه تنها حامی مردم کشور ایران بلکه حامی تمامی کشورهای مظلوم منطقه نیز بود و کشورهای ستم دیده به او تکیه داشتند.
اگر در ساعت 1 و 20 دقیقه بامداد 13 دی‌ماه مردم منطقه از جمله مردم عراق و سوریه در خواب آرامی که از برکات وجود سردار ما بودند، حاجی جان خود را سپر بلا کرد تا مظلومان در آرامش زندگی کنند.
تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد زمانی را که داعش ناموس عراقی‌ها را در بازار برده فروشان در این عصر به فروش می‌رساند و تصاویر زنده به سیخ کشیده شدن و زنده، زنده کباب شدن مردمان بی‌گناه عراق و سوریه را هرگز از خاطر خود محو نمی‌کند و این سردار منجی آمد و به همه این ظلم‌ها و جنایات پایان بخشید.
آری سردار صلح هرجا که حضور داشت امنیت در آنجا موج می‌زد.
وای به حال کفتار صفتانی که از خبر شهادت سردار صلح امروز پایکوبی کردند، باید منتظر انتقامی سخت از طرف خونخواهان سردار باشند که این خونخواهان فقط از درون مرزهای ایران نیستند؛ شما با این جنایت در مقابل خشم جهان اسلام قرار گرفتید؛ ما قاسم سلیمانی‌های زیادی داریم که آنها علم را از زمین برداشته و منتظر کوچکترین اشاره از طرف فرمانده خود هستند تا حقشان را کف دستشان بگذارند.
ای سردار دل‌ها تو شهید همیشه زنده‌ای؛ دشمن با شهادت تو فقط ضعف خود را نشان داد و ثابت کرد که چقدر از تو شیر بیشه شجاعت می‌ترسید او توان مقابله و رویارویی با تو را نداشت و به همین خاطر با ترس و از فاصله زیاد و نه آن هم رویارویی و روی زمین بلکه با کمین از آسمان حمله کرد و تو را آسمانی کرد.
سردار تو مرد عمل بودی و به تمامی قول‌هایت جامه عمل پوشاندی... گفتی داعش را کمتر از 3 ماه نابود می‌کنم و همین شد... گفتی انتقام خون شهید حججی را می‌گیرم و دیری نپایید که به این قولت نیز عمل کردی ... سردار چرا نماندی تا نابودی اسرائیل را با هم جشن بگیریم ... جایت در این جشن بسیار خالی خواهد بود.
حاج قاسم با گریه می‌گفتی «یاران همه رفتند افسوس که جا مانده منم/ حسرتا این گل خارا همه جا رانده منم/پیر ره آمد و طریق رفتن آموخت/آنکه نارفته و جا مانده منم» حاجی امروز تو هم رفتی و ما را جا گذاشتی؛ روحت شاد و یادت در دل‌ها جاودان باد.
و من چه خوشبخت بودم که در زمان تو بودم، تو را دیدم و شناختم و چه خوشبختم که در آینده نیستم که تو را از کتاب‌ها بخوانم و بشناسم. من در دوران تو و در شهر تو زیستم، ای اسطوره جهانی.
انتهای پیام